لطفاًً برای استفاده از خدمات ویراویراست، از رایانه وارد وب‌سایت شوید.

ساختار زبان ایرانی باستان

ایرانی باستان شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی محسوب می‌شود که متعلق به زبان‌های هندواروپایی است. در این صفحه هم ساختار زبان ایرانی باستان را می‌آموزید و هم خودتان می‌توانید متنتان را ویراستاری کنید.
ساختار زبان ایرانی باستان

ساختار زبان ایرانی باستان

ایرانی باستان شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی محسوب می‌شود که متعلق به زبان‌های هندواروپایی است و از شاخۀ ایرانی باستان چهار گروه منشعب شده است:

 سکایی، مادی، فارسی باستان و اوستایی.

از دو زبان سکایی و مادی تنها تعدادی واژه در متن‌های مختلف به یادگار مانده است؛ اما از زبان‌های فارسی باستان و اوستایی آثار مکتوب بیشتری در دسترس است که می‌توان از آن‌ها به ساختار ایرانی باستان پی برد. بنابراین آنچه در این مقاله، بیان می‌شود اصولی است که به‌طور کلی به دو زبان فارسی باستان و اوستایی اشاره دارد.

صامت و مصوت در ایرانی باستان (همخوان و واکه)

مصوت‌های ایرانی باستان به دو صورت ساده و مرکب تقسیم‌بندی می‌شوند که هریک دو گروه کوتاه و بلند را شامل می‌شوند:

مصوت ساده

کوتاه: a, i, u

بلند: ā, ī, ū

مصوت مرکب

کوتاه: ai, au

بلند: āi, āu

 نکته: مصوت‌های موجود در فارسی باستان همان مصوت‌های ایرانی باستان است؛ اما در زبان اوستایی علاوه بر مصوت‌هایی که در ایرانی باستان وجود دارد، مصوت‌های دیگری است که واجگونه‌ای از مصوت‌های دیگر هستند.

 

اسم، صفت و ضمیر در ایرانی باستان

در ایرانی باستان اسم و صفت دارای سه جنس: مذکر، مؤنّث و خنثی؛ سه شمار: مفرد، مثنی و جمع و هشت حالت: فاعلی( Nominative)، مفعولی( Accusative)، اضافی(Genetive)، برایی( Dative)، ازی(Ablative)، دری(Locative)، بایی( Instrumental) و ندایی(Vocative) دارد. اینک به شرح این هشت حالت می‌پردازیم:

اسم هنگامی‌که نهاد، گزاره، فاعل یا نائب فاعل جمله قرار گیرد، در حالت فاعلی ظاهر می‌شود؛

زمانی که اسم به‌عنوان مفعول جمله بیاید، در حالت مفعولی واقع می‌شود؛

اسمی که مضاف‌الیه باشد، در حالت اضافی قرار دارد؛

اسمی که کاری برای او یا به‌سوی او انجام گیرد؛ در حالت برایی قرار دارد؛

اسمی که مبدأ انجام گرفتن کاری است، در حالت ازی است؛

اسمی که مکان یا زمان انجام‌دادن کاری باشد، در حالت دری است؛

اسمی که وسیلۀ انجام‌دادن کاری باشد یا در انجام‌دادن کاری با داشتن حالتی با نهاد یا کننده، همراهی و سازگاری داشته باشد، در حالت بایی قرار دارد؛

اسمی که در حالت منادا قرار گیرد، در حالت ندایی است.
دربارۀ ایرانی باستان می‌توان گفت که اسم در زبان‌هایی چون فارسی باستان و اوستایی صرف می‌شوند. به این معنا که اسم یا صفت می‌توانند در هریک از هشت حالت ذکرشده، پایانۀ به خصوصی گیرند؛ بنابراین برحسب اینکه اسم، صفت و عدد به چه صدایی پایان یابند، به صورت‌های مختلفی صرف می‌شوند. صرف واژه‌های مختوم به مصوت با واژه‌های مختوم به صامت متفاوت است؛ برای مثال صرف واژه‌هایی که به مصوت -a- ختم می‌شوند، با واژه‌های مختوم به -ā-، -e-، -o- و -i- متفاوت است. واژه‌هایی که به صامت ختم می‌شوند نیز صرف مخصوص به خود را دارند.
در ایرانی باستان صفت به سه صورت ظاهر می‌شود:
صفت ساده یا مطلق، صفت برتر یا تفضیلی و صفت برترین یا عالی. برای شناخت صفات برتر و برترین در ایرانی باستان می‌توان پسوندهای صفت‌ساز را شناخت، برای مثال پسوندهای -yah- و -tara- صفت برتر و išta و -tama- برای ساخت صفت برترین از صفت‌های ساده به کار می‌روند.
در ایرانی باستان ضمایر مختلفی وجود دارد؛ ازجمله ضمیر شخصی، ضمیر موصولی، ضمیر پرسشی، ضمیر مبهم، ضمیر اشاره، ضمیر ملکی و ضمیر مشترک. نکتۀ حائز اهمیت این است که به‌جز ضمایر شخصی که هریک از ستاک‌های مختلف هستند، بقیه مانند اسم و صفت صرف می‌شوند.

اسم و صفت در ایرانی باستان ازنظر ساخت به گروه‌های ساده، مشتق ، مرکب و مشتق- مرکب تقسیم می‌شوند؛ زمانی که به واژه (اسم یا صفت) چیزی اضافه نشود «ساده» و زمانی که پیشوند و پسوند در ساخت یک واژه به کار رود آن را مشتق می‌نامند. مرکب را هنگامی به کار می‌برند که دو واژۀ مستقل در کنار هم قرار گیرند؛ در این صورت آن واژه را مرکب می‌نامند. گاهی یک یا چند وند به یک واژۀ مرکب متصل می‌شود که صورت دیگری به نام مشتق- مرکب را به وجود می‌آورد.

پیشوندهای ایرانی باستان در مقایسه با پسوندها تعداد کمتری از وندها را شامل می‌شوند؛ آیا می‌دانید وند چیست؟

وندها ( affixes) به واژه یا بخشی از آن می‌پیوندند و به‌صورت مستقل به کار نمی‌روند. بر اساس اینکه این وندها پیش یا پس از واژه قرار گیرند، به آن‌ها پیشوند (prefix) یا پسوند (suffix) گفته می‌شود.

گاهی پیشوندها می‌توانند به واژه بار منفی دهند و گاه معنای واژه را تغییر دهند؛ اما پسوندها خود به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ یکی پسوندهایی که مستقیماً به ریشه اضافه می‌شوند و دیگری پسوندهایی که به ستاک می‌پیوندند. پسوندها می‌توانند مقولۀ دستوری واژه را تغییر دهند؛ برای مثال با اضافه‌شدن یک پسوند صفت‌ساز به اسم، می‌توان واژه را به صفت تبدیل کرد. این اتفاق دربارۀ همه پسوندها صدق نمی‌کند و پسوندهایی وجود دارند که مقولۀ دستوری را تغییر نمی‌دهند و فقط جنس واژه را از مذکر به مؤنّث تبدیل می‌کنند. دراین‌باره می‌توان گفت که وندها، به‌ویژه پسوندها وظیفۀ مهمی در ساخت یک واژه دارند که در بحث صرف در ایرانی باستان قابل‌توجه است؛ پس از توضیح درمورد وندها نیاز است ریشه و ستاک را معرفی کنیم:

در زبان‌های ایرانی باستان صورتی از واژه که هنوز هیچ وندی به آن متصل نشده است و درواقع صورت خام یک واژه را ریشه (root) می‌نامند، اما هنگامی‌که وندی به همین ریشه‌ها متصل شود آن را ستاک (stem) گویند. این ستاک‌ها در ساخت مقولاتی، چون اسم، صفت، فعل و گاهی قید و حروف اضافه به کار می‌روند. بیایید این تعاریف را با مثال روشن‌تر کنیم:
ریشۀ اوستایی yaz- در معنای «ستایش کردن» را در نظر بگیرید، yaz- صورت خام یک واژه است و هنوز به آن وندی متصل نشده است. ریشۀ یک واژه هیچ‌وقت به‌تنهایی به کار نمی‌رود و نیاز دارد تا با اضافه‌شدن وندی به آن به‌‍صورت ستاک درآید و سپس واژه ساخته شود. با اضافه‌کردن پسوند -na- به ریشه، ستاک اسمی yasna- در معنای «ستایش، عبادت» ساخته می‌شود، در این هنگام بسته به اینکه واژه در چه حالتی (از هشت حالت ذکرشده) در جمله قرار گیرد، با پایانۀ مخصوص به خود به کار می‌رود؛ برای نمونه اگر واژۀ yasna- در جمله در حالت فاعلی باشد yasnō و اگر در حالت مفعولی قرار گیرد، به شکل yasnəm و یا در حالت اضافی به‌صورت yasnahe نوشته می‌شود. 
اگر در جستجوی نرم‌افزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
فعل در ایرانی باستان
در ایرانی باستان افعال ساختار ویژه‌ای دارند. برای ساخت یک فعل نیاز است که از ریشۀ ستاک فعلی ساخته شود و به همین دلیل پسوندهایی که ستاک فعلی می‌سازند، متفاوت از پسوندهای دیگر است و قوانین خاص خود را دارند. در ایرانی باستان ستاک یا ماده‌های مختلفی وجود دارد؛ ازجمله مادۀ مضارع (present )، ماضی (aorist)، نقلی (perfect)، آینده (future)، مجهول (passive)، واداری (causative)، جعلی (denominative)، آغازی (inchoative)، آرزویی (desiderative) و تشدیدی (intensive). بنابراین این ماده‌ها با پسوندهایی که به ریشه، اضافه می‌شوند ساخته می‌شوند.

دربارۀ پیشوند در بحث افعال می‌توان گفت که پیشوندهای فعلی وجود دارند، یا بی‌فاصله پیش از فعل می‌آیند یا با فاصله، گاه دیده شده است که بعضی از فعل‌ها با دو پیشوند نیز به کار رفته‌اند.

افعال در ایرانی باستان یا گذرا هستند و یا ناگذر که هریک با شناسه‌های فعلی خاص خود مشخص می‌شوند. دربارۀ وجه نیز می‌توان گفت که در زبان‌هایی، چون فارسی باستان و اوستایی فعل‌ها دارای وجه اخباری، التزامی، تمنایی، انشایی و امری هستند که برخی از آن‌ها نشانه‌های مخصوص به خود را دارا هستند. ازنظر زمان نیز این فعل‌ها دارای زمان مضارع، ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی بعید و آینده هستند.

مبحث افعال در زبان‌های ایرانی باستان بسیار مفصل است که برای اطلاعات بیشتر می‌توانید با مراجعه به کتاب‌های دستوری مربوط به زبان فارسی باستان و یا اوستایی در این مورد اطلاعات بیشتری کسب کنید. 

ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.

تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.

برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.

✍️ به کوشش شیما صدیقی
📚 کتابنامه:
📖 ابوالقاسمی، محسن، 1384، تاریخ زبان فارسی، تهران: سمت.

 

ساختار زبان ایرانی باستان

ساختار زبان ایرانی باستان

ساختار زبان ایرانی باستان

ایرانی باستان شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی محسوب می‌شود که متعلق به زبان‌های هندواروپایی است و از شاخۀ ایرانی باستان چهار گروه منشعب شده است:

 سکایی، مادی، فارسی باستان و اوستایی.

از دو زبان سکایی و مادی تنها تعدادی واژه در متن‌های مختلف به یادگار مانده است؛ اما از زبان‌های فارسی باستان و اوستایی آثار مکتوب بیشتری در دسترس است که می‌توان از آن‌ها به ساختار ایرانی باستان پی برد. بنابراین آنچه در این مقاله، بیان می‌شود اصولی است که به‌طور کلی به دو زبان فارسی باستان و اوستایی اشاره دارد.

صامت و مصوت در ایرانی باستان (همخوان و واکه)

مصوت‌های ایرانی باستان به دو صورت ساده و مرکب تقسیم‌بندی می‌شوند که هریک دو گروه کوتاه و بلند را شامل می‌شوند:

مصوت ساده

کوتاه: a, i, u

بلند: ā, ī, ū

مصوت مرکب

کوتاه: ai, au

بلند: āi, āu

 نکته: مصوت‌های موجود در فارسی باستان همان مصوت‌های ایرانی باستان است؛ اما در زبان اوستایی علاوه بر مصوت‌هایی که در ایرانی باستان وجود دارد، مصوت‌های دیگری است که واجگونه‌ای از مصوت‌های دیگر هستند.

 

اسم، صفت و ضمیر در ایرانی باستان

در ایرانی باستان اسم و صفت دارای سه جنس: مذکر، مؤنّث و خنثی؛ سه شمار: مفرد، مثنی و جمع و هشت حالت: فاعلی( Nominative)، مفعولی( Accusative)، اضافی(Genetive)، برایی( Dative)، ازی(Ablative)، دری(Locative)، بایی( Instrumental) و ندایی(Vocative) دارد. اینک به شرح این هشت حالت می‌پردازیم:

اسم هنگامی‌که نهاد، گزاره، فاعل یا نائب فاعل جمله قرار گیرد، در حالت فاعلی ظاهر می‌شود؛

زمانی که اسم به‌عنوان مفعول جمله بیاید، در حالت مفعولی واقع می‌شود؛

اسمی که مضاف‌الیه باشد، در حالت اضافی قرار دارد؛

اسمی که کاری برای او یا به‌سوی او انجام گیرد؛ در حالت برایی قرار دارد؛

اسمی که مبدأ انجام گرفتن کاری است، در حالت ازی است؛

اسمی که مکان یا زمان انجام‌دادن کاری باشد، در حالت دری است؛

اسمی که وسیلۀ انجام‌دادن کاری باشد یا در انجام‌دادن کاری با داشتن حالتی با نهاد یا کننده، همراهی و سازگاری داشته باشد، در حالت بایی قرار دارد؛

اسمی که در حالت منادا قرار گیرد، در حالت ندایی است.
دربارۀ ایرانی باستان می‌توان گفت که اسم در زبان‌هایی چون فارسی باستان و اوستایی صرف می‌شوند. به این معنا که اسم یا صفت می‌توانند در هریک از هشت حالت ذکرشده، پایانۀ به خصوصی گیرند؛ بنابراین برحسب اینکه اسم، صفت و عدد به چه صدایی پایان یابند، به صورت‌های مختلفی صرف می‌شوند. صرف واژه‌های مختوم به مصوت با واژه‌های مختوم به صامت متفاوت است؛ برای مثال صرف واژه‌هایی که به مصوت -a- ختم می‌شوند، با واژه‌های مختوم به -ā-، -e-، -o- و -i- متفاوت است. واژه‌هایی که به صامت ختم می‌شوند نیز صرف مخصوص به خود را دارند.
در ایرانی باستان صفت به سه صورت ظاهر می‌شود:
صفت ساده یا مطلق، صفت برتر یا تفضیلی و صفت برترین یا عالی. برای شناخت صفات برتر و برترین در ایرانی باستان می‌توان پسوندهای صفت‌ساز را شناخت، برای مثال پسوندهای -yah- و -tara- صفت برتر و išta و -tama- برای ساخت صفت برترین از صفت‌های ساده به کار می‌روند.
در ایرانی باستان ضمایر مختلفی وجود دارد؛ ازجمله ضمیر شخصی، ضمیر موصولی، ضمیر پرسشی، ضمیر مبهم، ضمیر اشاره، ضمیر ملکی و ضمیر مشترک. نکتۀ حائز اهمیت این است که به‌جز ضمایر شخصی که هریک از ستاک‌های مختلف هستند، بقیه مانند اسم و صفت صرف می‌شوند.

اسم و صفت در ایرانی باستان ازنظر ساخت به گروه‌های ساده، مشتق ، مرکب و مشتق- مرکب تقسیم می‌شوند؛ زمانی که به واژه (اسم یا صفت) چیزی اضافه نشود «ساده» و زمانی که پیشوند و پسوند در ساخت یک واژه به کار رود آن را مشتق می‌نامند. مرکب را هنگامی به کار می‌برند که دو واژۀ مستقل در کنار هم قرار گیرند؛ در این صورت آن واژه را مرکب می‌نامند. گاهی یک یا چند وند به یک واژۀ مرکب متصل می‌شود که صورت دیگری به نام مشتق- مرکب را به وجود می‌آورد.

پیشوندهای ایرانی باستان در مقایسه با پسوندها تعداد کمتری از وندها را شامل می‌شوند؛ آیا می‌دانید وند چیست؟

وندها ( affixes) به واژه یا بخشی از آن می‌پیوندند و به‌صورت مستقل به کار نمی‌روند. بر اساس اینکه این وندها پیش یا پس از واژه قرار گیرند، به آن‌ها پیشوند (prefix) یا پسوند (suffix) گفته می‌شود.

گاهی پیشوندها می‌توانند به واژه بار منفی دهند و گاه معنای واژه را تغییر دهند؛ اما پسوندها خود به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ یکی پسوندهایی که مستقیماً به ریشه اضافه می‌شوند و دیگری پسوندهایی که به ستاک می‌پیوندند. پسوندها می‌توانند مقولۀ دستوری واژه را تغییر دهند؛ برای مثال با اضافه‌شدن یک پسوند صفت‌ساز به اسم، می‌توان واژه را به صفت تبدیل کرد. این اتفاق دربارۀ همه پسوندها صدق نمی‌کند و پسوندهایی وجود دارند که مقولۀ دستوری را تغییر نمی‌دهند و فقط جنس واژه را از مذکر به مؤنّث تبدیل می‌کنند. دراین‌باره می‌توان گفت که وندها، به‌ویژه پسوندها وظیفۀ مهمی در ساخت یک واژه دارند که در بحث صرف در ایرانی باستان قابل‌توجه است؛ پس از توضیح درمورد وندها نیاز است ریشه و ستاک را معرفی کنیم:

در زبان‌های ایرانی باستان صورتی از واژه که هنوز هیچ وندی به آن متصل نشده است و درواقع صورت خام یک واژه را ریشه (root) می‌نامند، اما هنگامی‌که وندی به همین ریشه‌ها متصل شود آن را ستاک (stem) گویند. این ستاک‌ها در ساخت مقولاتی، چون اسم، صفت، فعل و گاهی قید و حروف اضافه به کار می‌روند. بیایید این تعاریف را با مثال روشن‌تر کنیم:
ریشۀ اوستایی yaz- در معنای «ستایش کردن» را در نظر بگیرید، yaz- صورت خام یک واژه است و هنوز به آن وندی متصل نشده است. ریشۀ یک واژه هیچ‌وقت به‌تنهایی به کار نمی‌رود و نیاز دارد تا با اضافه‌شدن وندی به آن به‌‍صورت ستاک درآید و سپس واژه ساخته شود. با اضافه‌کردن پسوند -na- به ریشه، ستاک اسمی yasna- در معنای «ستایش، عبادت» ساخته می‌شود، در این هنگام بسته به اینکه واژه در چه حالتی (از هشت حالت ذکرشده) در جمله قرار گیرد، با پایانۀ مخصوص به خود به کار می‌رود؛ برای نمونه اگر واژۀ yasna- در جمله در حالت فاعلی باشد yasnō و اگر در حالت مفعولی قرار گیرد، به شکل yasnəm و یا در حالت اضافی به‌صورت yasnahe نوشته می‌شود. 
اگر در جستجوی نرم‌افزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
فعل در ایرانی باستان
در ایرانی باستان افعال ساختار ویژه‌ای دارند. برای ساخت یک فعل نیاز است که از ریشۀ ستاک فعلی ساخته شود و به همین دلیل پسوندهایی که ستاک فعلی می‌سازند، متفاوت از پسوندهای دیگر است و قوانین خاص خود را دارند. در ایرانی باستان ستاک یا ماده‌های مختلفی وجود دارد؛ ازجمله مادۀ مضارع (present )، ماضی (aorist)، نقلی (perfect)، آینده (future)، مجهول (passive)، واداری (causative)، جعلی (denominative)، آغازی (inchoative)، آرزویی (desiderative) و تشدیدی (intensive). بنابراین این ماده‌ها با پسوندهایی که به ریشه، اضافه می‌شوند ساخته می‌شوند.

دربارۀ پیشوند در بحث افعال می‌توان گفت که پیشوندهای فعلی وجود دارند، یا بی‌فاصله پیش از فعل می‌آیند یا با فاصله، گاه دیده شده است که بعضی از فعل‌ها با دو پیشوند نیز به کار رفته‌اند.

افعال در ایرانی باستان یا گذرا هستند و یا ناگذر که هریک با شناسه‌های فعلی خاص خود مشخص می‌شوند. دربارۀ وجه نیز می‌توان گفت که در زبان‌هایی، چون فارسی باستان و اوستایی فعل‌ها دارای وجه اخباری، التزامی، تمنایی، انشایی و امری هستند که برخی از آن‌ها نشانه‌های مخصوص به خود را دارا هستند. ازنظر زمان نیز این فعل‌ها دارای زمان مضارع، ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی بعید و آینده هستند.

مبحث افعال در زبان‌های ایرانی باستان بسیار مفصل است که برای اطلاعات بیشتر می‌توانید با مراجعه به کتاب‌های دستوری مربوط به زبان فارسی باستان و یا اوستایی در این مورد اطلاعات بیشتری کسب کنید. 

ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.

تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.

برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.

✍️ به کوشش شیما صدیقی
📚 کتابنامه:
📖 ابوالقاسمی، محسن، 1384، تاریخ زبان فارسی، تهران: سمت.